زهرای ما

روزهای زیبای من و بابایی و زهرا

زهرای ما

روزهای زیبای من و بابایی و زهرا

پا در دهان!

جمعه, ۲۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ق.ظ

به نام او

سلام دخترم

و بالاخره پای دختر ما به دهانش رسید!

اینطوری بود که من و بابا علی شما رو گذاشته بودیم روی تخت و پوشک شما رو عوض کرده بودیم و داشتیم با هم حرف می زدیم. شما هم اون وسط داشتی برای خودت بازی می کردی که یهو من و بابا دیدیم شما بعد مدتی تلاش پات به دهنت رسیده و داری با لذت پای مبارک را می خوری!

اینم سندش :

  • مادر زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی