زهرای ما

روزهای زیبای من و بابایی و زهرا

زهرای ما

روزهای زیبای من و بابایی و زهرا

ما به مهد کودک رفتیم!

دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۰ ق.ظ

به نام او

سلام دختر قلمبه مامان

بالاخره روزی رسید که مامان و شما یه چند ساعتی توی روز از هم جدا بشیم. هر چند الان سومین روزیه که من بدون شما میام خونه و میدونم توی مهد کودک به شما خیلی خوش میگذره، ولی در خونه رو که باز می کنم دلم میگیره. لباساتو ورمیدارم بو میکنم و هی با خودم می گم این دوری چند ساعته برای هر دوی ما مفیده.

راستش من تا چند ماه پیش اصلا امید نداشتم که همچین اتفاقی هیچ وقت توی زندگی من بتونه بیفته و شما که حتی پیش مامان بزرگات هم به راحتی نمی موندی، بتونی چند ساعت بدون من توی مهد کودک دووم بیاری. ولی همه به من میگفتن که صبر کن سه سالش که شد یهویی متحول میشه و واقعا شما متحول شدی. من تا حالا به این نتیجه رسیده بودم که غصه هیج مشکلی رو در بچه داری نخورم و همه مشکلات خیلی زود با بزرگ شدن شما رفع میشه . اما نمیدونم چرا سر این مساله خودم به تجربه خودم اعتقاد نداشتم. ولی الان فهمیدم تجربه ام کلیه و باید بهش اعتقاد داشته باشم.

جرقه های این تحول هم وقتی زده شد که شما به راحتی پیش مامان بزرگات می موندی و حتی وقت رفتن اصرار می کردی من برم و شما بازم بمونی؛ توی جلسه های دانشگاه دو ساعت تموم میرفتی پیش مربی و با بچه ها بازی می کردی تا جلسه من تموم بشه و در آخرین نشونه بارز این تحول وقتی من دانشگاه سر کلاس بودم شما 2 ساعت تموم توی مهد کودک دانشگاه موندی و خیلی هم بهت خوش گدشته بود. این شد که من فهمیدم شما آمادگی مهد کودک داری و میتونم روی این قضیه کار کنم.

بعد از بررسی های فراوان و دیدن چندین تا مهد کودک خوب، من مهد آرزوهای نیک رو فعلا برای شما انتخاب کردم. راستش یک مهد کودک ایده آل از نظر من مهد کودک ای بود که یه عالمه جا برای بازی های مختلف داشته باشه و بچه آزاد باشه تا هر بازی ای رو دوست داشت بکنه. مربی ها هم فقط مراقب باشن بچه ها کار خطرناک نکنن و با هم دعوا نکنن. ولی از اونجایی که همه خانواده های هم میهن ما دوست دارن بچه 3 ساله شون از انیشتین چیزی کم نداشته باشه، همچین مهد کودکی برای اکثر خانواده ها جای بیخودی تلقی میشه.

در نتیجه من به دنبال بهترین گزینه بودم که شما تا حد خوبی اونجا آزادی داشته باشی و شاد باشی. فعلا که از انتخابم راضی ام.

امیدوارم راضی بمونم و مجبور نشم جای شما رو عوض کنم.

یکی از مواردی که باعث رضایت من شد این بود که پروسه عادت کردن شما به مهد فقط 4 روز طول کشید و روز پنجم با رضایت خود شما من اومدم خونه. و این نشون میده به شما داره اونجا خوش میگذره.

امروز صبحم با کلی هیجان 3 تا کتاب انتخاب کردی و بردی تا خانم مربی تون براتون بخونه.

اینم عکس اولین خروجی فعالیت های شما توی مهد کودک :


پ. ن : ما بعد از ده روز از رفتن به این مهد پشیمون شدیم به چندین دلیل! البته بعدا با دید بهتری نگاه کردم دیدم اتفاق بدی نبود. باعث شد تجربه ام بالا بره که برای دفعه بعد بدونم در انتخاب مهد روی چه نکات مهمی باید تاکید داشته باشم.

  • مادر زهرا

نظرات  (۱)

خوشحالم که زهرا هم مثل آیسان مهد کودکش رو دوست داره

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی