زهرای ما

روزهای زیبای من و بابایی و زهرا

زهرای ما

روزهای زیبای من و بابایی و زهرا

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۸
خرداد

به نام او

سلام دختر کوچولوی مامان

شما دیگه کلی برای خودت خانمی شدی! اولین چشمه های راه رفتنتون هم داره نمایان میشه

زهرا خانم ما در روز 22 خرداد ماه یعنی در تاریخ 11 ماه و 8 روزگی موفق شد اولین قدمشو بصورت مستقل برداره و مامان رو به اندازه همه دنیا خوشحال کنه.

شما خیلی وقته که دیگه خیلی راحت بدون اینکه دستتو به جایی بگیری وای میسی و هر روز هم زمانی که میتونی وایسی بیشتر میشه.

مامان هم هر روز با شما تمرین راه رفتن می کرد و شما رو وایمیسوند جلوش و میگفت بیا. ولی شما هی خودتو پرت می کردی تو بغل مامان و قدم بر نمی داشتی. تا اینکه در اون روز تاریخی با یه عالمه احتیاط آروم پاتو بلند کردی و گذاشتی جلو و بعد خودتو پرت کردی تو بغل مامان. مامان هم انقدر شما رو ماچ و بوسه کرد که از خنده غش کردی.

از اون روز به بعد هی توانایی هات بیشتر شد تا اینکه تا دیروز دیگه شما به راحتی 3 قدم رو برمیداری . حتی مشاهده شده که دستتو به دیوار گرفته بودی و خودت دستتو ول کردی و چند قدم برداشتی.

کی بشه مامان ببینه دخترش بدو بدو داره وسط خونه میدوه عزیز دلم

البته توانایی راه رفتن شما باکمک گرفتن از یک دست مامان و بابا خیلی وقته که شکوفا شده و حتی بعضی وقتا که بیرون میریم کفشاتونو پاتون می کنیم و دستتونو میگیریم و خودت راه میری. و البته امان از اون زمانی که ما از تاتی کردن خسته بشیم و بخوایم شما رو ول کنیم یا بغل کنیم! دیگه خونمون پای خودمونه!

هر کی هم دست شما رو میگیره تاتی کنه مامان بهش تذکر میده که مسوولیتش پای خودت. اگه مجبور شدی تا آخر شب تاتی کنی به ما هیچ ربطی نداره!

و البته به علت علاقه زیاد شما به موبایل فعلا تصویری از حالت ایستاده شما در دسترس نیست! چون نمیشه جلوی شما موبایل دست گرفت تا از شما عکس گرفت!

  • مادر زهرا
۱۹
خرداد

به نام او

سلام پیرزن با دندون مامان و بابا

دختر قشنگم ، دندون شما امروز بعد از یک مبارزه سخت و نفسگیری که با این لثه ها داشت، موفق شد لثه رو بشکافه و بزنه بیرون.

از تقریبا 10 روز پیش یه سفیدی زیر لثه شما قابل مشاهده بود. از 4 روز پیش این لثه شما باد کرده و سفید شده بود. از دیروز عصری این سفیدی قرمز شد دقیقا مثل تاولی که ترکیده باشه. و امروز مامان بالاخره موفق شد یه تیزی خوشگل رو روی لثه شما احساس کنه و سریع دویید و لیوان آورد تا به دندون شما بزنه و جیرینگ جیرینگ صدا بده و مامان کیف کنه!

مامانی شما در زمانی که همه خودشونو داشتن آماده می کردن تا برای تولد 1 سالگیت دندون مصنوعی بیارن بالاخره موفق به در آوردن دندون شدی! دقیقا در 11 ماه و 5 روزگی!

این چند روز هم که مامانو بدبخت کرده بودی از بس اذیت بودی و نق و نوق میکردی!

ولی خدا رو شکر امروز خیلی آروم تر بودی و به مامان یه مجال استراحت دادی!

در اولین فرصت و وقتی که دندون شما قابل عکس برداری شد عکس این دونه سفید خوشگل رو به این پست اضافه می کنم.

  • مادر زهرا