زهرای ما

روزهای زیبای من و بابایی و زهرا

زهرای ما

روزهای زیبای من و بابایی و زهرا

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۸
مهر

به نام او

سلام دختر مامان که کلی برای خودت بزرگ شدی

دایره المعارف لغت های شما هر روز بیشتر میشه. البته بیشتر اونا رو فقط مامان می فهمه و بس!

الان لغت هایی که شما میتونی بگی این ها هستن :

وقتی می گم بسم الله الرحمن ، شما میگی یییم بر وزن رحیم!

وقتی صدای قرآن یا اذان میشنوی یا یکی رو میبینی داره نماز میخونه دستاتو میبری کنار گوشت و میگی ادا یعنی الله اکبر

به جوجه می گی چونجه!

به تاب تاب عباسی میگی دا دا اداااا بر وزن تاب تاب عباسی!

به پروانه میگی پبو! به ستاره میگی ستیده! به ماه میگی باه! 

وقتی میخوای بگی رفت دستتو بالا میگیری و با یه حالت کشدار میگی دَ !

به خاله آزاده می گی ازیده!

شیر هم که میخوای میری یه بالشت میاری و میدی به مامان و میگی شی!

به ماه هم میگی باه!

و اما لغت هایی که درست به کار می بری:

آب، بابا، هاپو، هاپ هاپ، آتا (لغب بابا بزرگت!) ، ابر، عکس (البته بیشتر لغتی که میگی شبیه عس هست تا عکس!)


البته هنوز لغت اینده یعنی یه چیزی میخوای و ما باید خودمونو شهید کنیم تا بفهمیم چی، پر استفاده ترین لغت شماست!


کلا هم قابل ذکره که خیلی صحبت می کنی شما! وقتی مشغول یه بازی میشی و خیلی سرت گرم شده مدام با خودت حرف میزنی بیشتر هم از لغت ادونده استفاده می کنی. فیلماش به وفور موجوده!

  • مادر زهرا
۰۳
مهر

به نام او

راستش من خیلی خیلی زیادتر این مدت که دیگه دخترم یکم حرف گوش کن شده و از بقیه چیز یاد می گیره، نگران تربیت اش هستم. اینکه یوقت کاری نکنم که توی ذهنش بمونه و کار خوبی نباشه. یا مثلا چه کارهایی رو جلوش بکنم تا از من الگو بگیره و کار خوبی باشه.

فکر می کردم هر کاری رو بخوام یاد بگیره خیلی باید تلاش کنم  و زحمت بکشم.

ولی مثال نماز خوندن به من ثابت کرد که کار درست رو بکنم و خدا خودش کمک می کنه.

الان چند وقتیه که زهرا منو بلند میکنه که اول وقت نماز بخونم و هر بار توی کار خدا می مونم. من همیشه آرزوم این بود که دختر متدین  و با حجابی تربیت کنم و الان میبینم که خدا جواب دعاهای منو داده. دخترم از من هم جلو تره حتی با این قد فسقلی اش!

تا صدای اذان میشنوه دستشو بالا میبره جلوی گوشش و میگه ادا یعنی الله اکبر. بعد هم میدوه توی اتاق از تو جانماز من روسریمو میکشه بیرون. من هم که دیگه میبینم زهرا از من پایه تره به شیطون لعنت میگم و پا میشم تا نماز اول وقت بخونم.

پروسه نماز خوندن زهرا هم به این صورته که باید یه مهر هم در اختیارشون بذارم و یه روسری سرش کنم. اون هم وایسه کنار من و هی تند و تند سجده کنه! دقیقا هم عین حاج خانم ها. هر بار هم از سجده میاد بالا دستاشو به نشونه الله و اکبر میاره دم گوشش!

نماز خوندن من که خیلی هم اول وقت نیست، و چادر و روسری سر کردن من به همین سادگی روی دخترم تاثیر گذاشته .طوری که حتی وقتی هم که نخواد الله اکبر کنه عشقش اینه که یه روسری بیارم و سرش کنه.

این شد که فهمیدم تو کار خودتو بکن، بقیه اش دست خداست

  • مادر زهرا